شکر اصحاب صفه (قرآن)مؤمنین شکرگزار نعمتهای خداوندند و خداوند بر آنها منت نهاده است. اصحاب صفه نیز که از جمله مؤمنین هستند، مردمی باایماناند که شکر نعمت عمل و تشخیص و، شکر نعمت دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) را بهجا آوردهاند. و به خاطر همین خداوند، ایمان را در قلوب آنها استوار گردانیده است، آیا خداوند شاکران را بهتر نمیشناسد؟ ۱ - شاکران خداونداصحاب صُفّه، از شاكران در نزد خداوندند: • «وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ؛ و کسانى را که صبح و شام خدا را مىخوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن! نه چيزى از حساب آنها بر توست، و نه چيزى از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود!». ۱.۱ - تفسیر آیهدر این آیه به یکى دیگر از بهانهجوییهاى مشرکان اشاره شده و آن اینکه آنها انتظار داشتند پیامبر امتیازاتى براى ثروتمندان به نسبت طبقه فقیر قائل شود، و معتقد بودند که نشستن آنها در کنار یاران فقیر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) براى آنها عیب و نقص بزرگى است، بیخبر از اینکه اسلام آمده تا به اینگونه امتیازات پوچ و بىاساس پایان دهد؛ لذا آنها روى این پیشنهاد اصرار داشتند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) این دسته را از خود براند؛ اما قرآن صریحاً و با ذکر دلایل زنده پیشنهاد آنها را نفى مىکند، نخست کسانى را که صبح و شام پروردگار خود را میخوانند و جز ذات پاک او نظرى ندارند، هرگز از خود دور مکن (و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشى یریدون وجهه). • «وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولواْ أَهَؤُلاء مَنَّ اللّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ؛ و اين چنين بعضى از آنها را با بعض ديگر آزموديم (توانگران را بهوسيله فقيران)؛ تا بگويند: «آيا اينها هستند که خداوند از ميان ما (برگزيده، و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ایمان بخشيده است؟!» آيا خداوند، شاکران را بهتر نمىشناسد»؟! («أليس الله بأعلم بالشّاكرين» پس از نهى «لا تطرد» و اعلام «كذلك فتنّا» مىفهماند كه اصحاب صفه مردمانى شاكر بودهاند و با اين وصف، اشراف، حق اعتراض به حضور آنها را در اطراف پيامبر (صلى الله عليه وآله) ندارند). ۱.۲ - دیدگاه تفسیر المیزاناینان شکرگزاران نعمتهاى خدایند نه کفار، و لذا لفظ (هؤلاء) را که اشاره به مؤمنین است، جلوتر از کفار ذکر فرموده تا بر مؤمنین منت گذاشته باشد، و این جواب را به این عبارت تعبیر فرمود که: (خداوند شکرگزاران نعمت خود را، بهتر مىشناسد) و مسلم است که منعم به آن کسى منت مىگذارد و نعمت خود را ارزانیش مىدارد که شکرگزار نعمتش باشد. خود پروردگار در داستان حضرت یوسف، توحید و نفى شریک از خود را، شکر نامیده است، آنجا که از قول آنجناب حکایت نموده که گفت: (ما کان لنا ان نشرک بالله من شى ء ذلک من فضل الله علینا و على الناس و لکن اکثر الناس لا یشکرون). بنابراین آیه شریفه مورد بحث این معنا را مىرساند که کفار از در جهل و نادانى، کرامت و عزت را، در پیشرفت در مادیات و داشتن مال و فرزند و جاه بیشتر مىدانند، و حال آنکه این زخارف در نزد خداوند قدر و احترامى ندارد؛ بلکه کرامت همه دائر مدار شکر نعمت است و نعمت حقیقى هم همانا (ولایت الهی) است. ۱.۳ - دیدگاه تفسیر نمونه... و بعد به آنها پاسخ مىگوید که این افراد باایمان مردمى هستند که شکر نعمت عمل و تشخیص را بهجا آورده و آن را به کار بستهاند، و همچنین شکر نعمت دعوت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را بهجا آورده و از او پذیرا شدهاند. چه نعمتى از آن بزرگتر و چه شکرى از آن بالاتر، و به خاطر همین خداوند، ایمان را در قلوب آنها راسخ گردانیده است آیا خداوند شاکران را بهتر نمیشناسد؟ (ا لیس الله باعلم بالشاکرین). ۲ - پانویس۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «شکر اصحاب صفه». ردههای این صفحه : اصحاب صفه | موضوعات قرآنی
|